عشق ناب

بی عشق زیستن را ، جز نیستی چه نام است ؟حسين منزوى

۰ ۱۲۳

ای داد از این دوری و از عشق تو بی داد ...شهریار

۰ ۱۰۹

یار آن حریف نیست که از در درآیدمعشق آن حدیث نیست که از دل برون شود...سعدی

۰ ۱۱۹

من،روز خویش رابا آفتاب روی توکز مشرق ِ خیال دمیده ست،آغاز می کنم...فریدون مشیری

۰ ۱۱۸

چشمی به تخت و بخت ندارم!مرا بس است،یک صندلی برای نشستن، کنار تو... حسین منزوی

۰ ۱۱۴

نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم برفت در همه عالم به بیدلی خبرم نه بخت و دولت آنم که با تو بنشینم نه صبر و طاقت آنم که از تو درگذرم من از تو روی نخواهم به دیگری آورد که...

۰ ۱۳۴

نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت تحمل گفتی و من هم که کردم سالها اما چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت شهریار

۰ ۱۱۰

دیدارِ تو گر صبح ابد هم دهدم دست من سرخوشم از لذت این چشم به راهی فریدون مشیری

۰ ۱۱۹

ای بی وفای سنگدل قدرناشناس از من همین که دست کشیدی تو را سپاس با من که آسمان تو بودم روا نبود چون ابر هر دقیقه درآیی به یک لباس فاضل نظری

۰ ۹۹

گفتم برای آن که بماند حدیث من آن به که نغمه ها ز غم عشق سر کنم غیر از سرود عشق نخوانم به روزگار وز درد عشق، سوز سخن بیشتر کنم چنگم به جز نوای محبت نمی نواخت طبعم به غی...

۰ ۱۴۷

تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق که نامی خوش تر از اینت ندانم و گر هر لحظه رنگی تازه گیری به غیر از زهر شیرینت ندانم فریدون مشیری

۰ ۱۲۲

گفتی چه کسی؟در چه خیالی؟به کجایی؟بی تاب توام، محو توام، خانه خرابم ...بیدل_دهلوی

۰ ۱۳۸

عجب در آن نه که آفاق در تو حیرانند تو هم در آینه حیران حسن خویشتنی سعدی

۰ ۱۱۲

عشق آن استکه از روی حقیقت باشدهر که را عشق مجازی ست حمال الحطب است...شاطر_عباس_صبوحی به طفلان واگذاراین ابجد عشق مجازی را...صائب_تبریزی به حقیقتبدان که قصه عشقپیش صاح...

۰ ۸۹

عاشقی را چه نیازست به توجیه و دلیل که تو ای "عشق"همان پرسش بی زیرایی...قیصرامین_پور

۰ ۸۶

سعدیاروی دوست نادیدنبِه،که دیدن میان اغیارشسعدی

۰ ۸۵

دلفروشی مست هستم، قلب صادق می خری ؟ خسته از عشقم،بگو این قلب عاشق می خری؟ شاعری دریاییم، دل. را به دریا می زنم غرق دارم میشوم، پاروی قایق می خری؟ گل فروشی می کنم ،گلدان...

۰ ۸۰

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را حافظ

۰ ۹۵

من اگر دل به تو دادم تو زمن دل بردیگر گناه است محبت، تو گنهکار تری..عماد خراسانی

۰ ۴۳۹

گفتم ‌ار عاشق‌شوم گاهی‌ غمی خواهم کشیدمن چه دانستم که بار عالمی باید کشیداهلی_شیرازی

۰ ۷۹

ما برای با تو بودنعمر خود را باختیمبد نبود ای دوستگاهی هم تو دل می‌باختی

۰ ۸۳