با عاشقان نشین و همه عاشقی گزینبا آنک نیست عاشق یک دم مشو قرینور ز آنک یار پرده عزت فروکشیدآن را که پرده نیست برو روی او ببینآن روی بین که بر رخش آثار روی او استآن را نگر که دارد خورشید بر جبین دیوان شمس