ای عشق شکوفه کن بهارست ...
ای عشقت آتشی به همه شهر درزده و آن آتش از درونه من شعله بر زده هر روز چشم مست تو در کاروان صبر بیرون کشیده تیغ و ره خواب و خور زده
۰
۱۱۹
ای عشقت آتشی به همه شهر درزده و آن آتش از درونه من شعله بر زده هر روز چشم مست تو در کاروان صبر بیرون کشیده تیغ و ره خواب و خور زده
تو با قلب ویرانه من چه کردی ببین عشق دیوانه من چه کردی در ابریشم عادت آسوده بودم تو با بال پروانه من چه کردی