شیرین و فرهاد
خوشا بیصبری عشق درون سوز همه درد از درون و از برون سوز چو عشق آتش فروزد در نهادی به خاصیت بر او آب است بادی در آن هنگام کاستیلای عشق است صبوری کم...
۰
۲۱۸
خوشا بیصبری عشق درون سوز همه درد از درون و از برون سوز چو عشق آتش فروزد در نهادی به خاصیت بر او آب است بادی در آن هنگام کاستیلای عشق است صبوری کم...
دعایت می کنم ، عاشق شوی روزیبفهمی زندگی ، بی عشق نازیباستدعایت می کنم ،با این نگاه خسته ، گاهی مهربان باشیبه لبخندی ، تبسم را به لب های عزیزی ، هدیه فرماییبیابی ، کهکش...
مرا چه جای دل باشد چو دل گشتهست جای تو تو خورشیدی و دل در چه بتاب از چه به دل گه گه که میکاهد چو ماه ای مه به عشق جان فزای تو ز خود مسم به تو زرم به خو...